فهرست مطالب

ماده (۲) قانون مدنی می‌گوید قوانین (۱۵) روز پس از انتشار در سراسر کشور لازم‌الاجرا است. پس از این مدت فرض می‌شود که همه نسبت به قانون آگاه هستند و ادعای عدم اطلاع از قانون شنیده نمی‌شود. در عین حال مراجعه به متن قوانین مختلف و از جمله قانون مالیات‌های مستقیم ما را با مسئله‌ای مواجه می‌کند و آن حجم گسترده استفاده از اصطلاحات حقوقی است.

تعارضی که در اینجا وجود دارد آن است که چگونه فرض می‌شود مردمی که با اصطلاحات دشوار حقوقی آشنایی چندانی ندارند از محتوای قانون باخبرند؟ این تعارض، مسئله‌ای است که نظام حقوقی ما همواره با آن درگیر بوده است.

پرشین حساب می‌کوشد در این مطلب و احتمالاً مطالبی دیگر، اصطلاحات حقوقی موجود در قانون مالیات‌های مستقیم را به‌صورت ساده‌تر و روشن‌تر به مخاطبان ارائه کند تا شاید به سهم خود گامی در جهت حل تعارض پیش‌گفته بردارد.

مخاطبانِ حقوقیِ ما بخوانند

خوانندگانِ ما طیف وسیعی را در بر می‌گیرد که بخشی از آنها، کسانی هستند از دانشِ حقوق بهره‌مندند. حتماً مخاطبانِ حقوقی ما آگاهند که هر کدام از اصطلاحات حقوقی‌ای که در ادامه به آنها می‌پردازیم پیچیدگی‌های بسیاری دارند و پرسش‌ها و اختلاف‌نظرهای فراوانی نسبت به آنها وجود دارد.

مخاطبان حقوقیِ ما توجه داشته باشند که هدف ما در مطلب پیش رو آن است که صرفاً اندکی از سنگینیِ بارِ اصطلاحات موجود کم کنیم. به این منظور تلاش می‌کنیم نحوة تلفظِ هر یک را نشان دهیم و تا حد ممکن تعریفی بس مختصر از آنها ارائه کنیم.

بنابراین اگر ذهن دقیق همراهان حقوقیِ ما، بر تعاریف ما از حیث جامعیت یا مانع‌بودن، دسته‌بندی و قلمروی هر یک از مفاهیم، ایرادی وارد دانست، ضمن پذیرش آن ایراد، مخاطبان خود را به همان هدفی که در اینجا اعلام کردیم (یعنی بیان ساده و مختصرِ اصطلاحات حقوقی به مخاطبان غیرحقوقی) توجه می‌دهیم.

محجور: صغیر، سفیه، مجنون

در ماده (۳۴) ق.م.م عبارت «اداره سرپرستی صِغار و مَحْجورین» و در تبصره (۱) ماده (۵۷)، واژه «صغیر» به کار رفته است. اما این افراد چه کسانی هستند؟

محجورین:

جمعِ «محجور» است. محجور کسی است که حالتِ «حَجْر» داشته باشد.

سه دسته از افراد، دارای حالتِ حجر هستند، یعنی به این‌ها مَحْجور می‌گویند که عبارت‌اند از:

۱. کسی که دیوانه باشد.
۲. کسی که در داد و سِتَد، نفع و ضرر خود را تشخیص ندهد یعنی در امور مالی، عقلانی رفتار نکند.
۳. کسی که به سن بلوغ (دختر ۹ سال و پسر ۱۵ سال)، نرسیده باشد.

در نظام حقوقی ما به دسته اول «مَجنون» می‌گویند. مجنون یعنی دارای جُنون. به جمعِ مجنون، «مَجانین» گفته می‌شود.

برای دسته دوم عبارت «سَفیه» به کار می‌برند. سَفیه یعنی دارای حالت «سِفاهَت». به جمع سفیه، «سُفَهاء» می‌گویند.

و به دسته سوم «صَغیر» گفته می‌شود. صَغیر یعنی دارای حالت «صِغَر» (کوچک بودن). مخالفِ آن «کِبَر» (بزرگ بودن) است. به جمع صغیر، «صِغار» می‌گویند.

حال سؤال این است که اثر این تقسیم‌ بندی چیست؟

اثرش آن است که این دسته از افراد در انجام امور مالی و بعضاً غیرمالی خود، نمی‌توانند به تنهایی اقدام کنند.

به‌طورمثال یک کودک (صغیر) ممکن است مالکِ خانه‌ای باشد. در این صورت اگر کودک به تنهایی اقدام به فروش خانه نماید، این فروش به لحاظ حقوقی معتبر نیست (به دلیل مصلحتِ خودِ این افراد) مگر اینکه «ولی» یا اشخاص دیگری که قانونگذار تعیین کرده است، آن معامله را تأیید کند. این قاعده در اکثر مواردی که اشخاص محجور (صغیر، مجنون و سفیه) عملی حقوقی انجام می‌دهند جاری است.

نمایندگان محجور: ولی، وصی، قیم، امین

در بالا گفتیم که هر یک از محجورین ممکن است صاحبِ مال یا درآمدی باشند. به‌طور مثال تبصره ۱ ماده ۵۷ را ملاحظه نمایید. در این تبصره پیش‌بینی شده که «صغیر» ممکن است دارای درآمد اجاره باشد یا فرض کنید «مجنون» یا «سفیه» مالی را به ارث ببرند.

در این‌صورت سؤال این است که امورِ مالی محجورین (این سه دسته افراد) را چه کسی باید انجام دهد؟ ممکن است مصلحت آن باشد که ماشین یا خانة متعلق به یک کودک یا دیوانه به فروش برسد.

حال این معامله را چه کسی باید به جای کودک یا دیوانه انجام دهد؟ انجامِ امور مختلف ثبتی و شهرداری و پرداخت مالیاتِ نقل و انتقال یا درآمد اجاره را چه کسی باید به نمایندگی از این‌ها انجام دهد؟

دسته بندی افراد در قانون مالیات های مستقیم

این افراد که دسته‌بندی آنها در ماده (۲۶) قانون مالیات‌های مستقیم به کار رفته است، عبارت‌اند از:

ولی:

به پدر و جد پدری «وَلی» می‌گویند.

وصی:

اگر «وَلی»، برای اداره امورِ فرزند صغیر یا دیوانه یا سفیه برای بعد از فوت خود، کسی را تعیین کند، به او «وَصی» گفته می‌شود.
قَیِّم: اگر پدر و جد پدری در حیات نباشند و وصی نیز از طرف آنها تعیین نشده باشد، یا اگر «ولی» در حیات باشد اما خودش محجور شود (مثلاً دچار دیوانگی شود)، دادگاه برای فرزند او، «قَیِّم» تعیین می‌کند.

امین:

اَمین در حالات مختلفی ممکن است از طرف دادگاه انتخاب شود. به‌طور مثال اگر «ولی»، اموالِ محجور را حیف و میل کند، اگر متولیِ مالِ موقوفه در حفظ و نگهداری آن کم‌کاری کند، اگر «ولی» دچار کهولت سن یا بیماری شده باشد، یا اگر شخصی مفقود‌الاَثر شود، در همه این‌ موارد دادگاه برای حفظ و نگهداری اموال محجور یا موقوفه یا شخصِ مفقودالاثر، «امین» تعیین می‌کند.

نماینده قانونی:

یک معنای خاص دارد و یک معنای عام. در معنای خاص، به «ولی» و «وصی» نماینده قانونی می‌گویند (البته در اینکه وصی، نماینده قانونی به معنای خاص محسوب می‌شود، اختلاف است).

در معنای عام، هر کسی که قانون او را به عنوان نمایندة شخص به رسمیت می‌شناسد، نماینده قانونی وی محسوب می‌شود مانند قیم یا امین و حتی وکیل.

مخاطبان گرامی اگر تمایل دارند، نکته یا نکاتی در این نوشته‌ و نوشته‌های دیگر مدنظر قرار گیرد می‌توانند در قسمت دیدگاه‌ها با ما در میان بگذارند.

توصیه می‌شود بخوانید: اصطلاحات مالیاتی قانون مالیات های مستقیم

در ادامه این سری مقالات، مطالب زیر پیشنهاد میشوند:

قسمت ۲ از اصطلاحات حقوقی قانون مالیات های مستقیم: اصطلاحات حقوقی ارث

قسمت ۳ از اصطلاحات حقوقی قانون مالیات های مستقیم: اصطلاحات حقوقی تقسیم‌ بندی اموال

قسمت ۴ از اصطلاحات حقوقی قانون مالیات های مستقیم: معامله معوض، بلاعوض و محاباتی چیست؟

پر بحث ترین مقالات مرتبط

دیگر مقالات مرتبط

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شروع نامنویسی دوره حضوری آنلاین ۳۳ ام صفرتاصدمالیات ۱۴۰۲

آخرین بروزرسانی ها :

بروز ترین دوره ها :