در دو قسمت قبل به ترتیب در مورد اصطلاحات مربوط به اشخاص مَحْجور و ارث و وصیّت نوشتیم، در این قسمت تصمیم داریم به معانی و نحوه تلفظ اصطلاحات مربوط به تقسیمبندی اموال که در قانون مالیاتهای مستقیم به کار گرفته شده است، بپردازیم. در عین حال تکرار میکنیم مخاطبان اصلی این سری از نوشتهها حسابداران و بطور کلی کسانی هستند که در غیر از رشته حقوق تحصیل کردهاند و لازم است عبارات حقوقی برای آنها به گونهای ساده و قابل فهم ارائه شود.
مال منقول و غیرمنقول
احتمالاً این دو اصطلاح را که در بسیاری از مواد از جمله مواد (۳۳)، (۱۴۴)، تبصره (۳) ماده (۱۸۷)، (۲۱۱) و … به کار رفته است، پیشتر شنیدهاید. مال مَنقول مالی است که قابل حمل از جایی به جایی دیگر است مانند اتومبیل یا خودکار یا ساعت.
در مقابل، مالِ غیرمَنقول مالی است که متصل به زمین است و امکان انتقال آن بدون خرابی وجود ندارد مانند خانه. بعضی از اموال هستند که در حالت عادی، منقول محسوب میشوند ولی به گونهای به مال غیرمنقول الصاق شدهاند که امکان جداکردن آنها بدون خرابی یا آسیب وجود ندارد، بنابراین این دسته از اموال، غیرمنقول در نظر گرفته میشوند مانند آینه.
اهمیت این نکته در این است که در محاسبه ارزش ملک، این دسته از اموال نیز باید مدّ نظر قرار گیرند. فرض کنید مستأجر ممکن است اموالِ منقولی را در مسکنِ موجر الصاق کرده باشد؛ در اینصورت این اموال حسب بند (۵) ماده (۵۱) باید به عنوان اضافهارزش مسکن، مورد محاسبه قرار بگیرند یا در مالیات بر ارث، ضرایب اموال منقول متفاوت از ضرایب اموال غیرمنقول است. نکته آخر اینکه اگر در منقول بودن یا غیرمنقول بودنِ مالی شک کردیم، اصل بر منقول بودنِ مال است.
تقسیم بندی بر اساس عین و منفعت
تقسیمبندی دیگرِ اموال، تقسیم آنها به عین و منفعت است. بهتر است با مثالهایی توضیح بدهیم. خانهای را در نظر بگیرید: خودِ این خانه «عین» محسوب میشود ولی سکونت در آن، «منفعتِ» آن خانه است. اتومبیل، «عین» است ولی «منفعتِ» آن سواری و امکان جابجایی افراد است، خودکار یک «عین» است ولی امکان نوشتن، «منفعت» آن محسوب میشود.
اهمیت این تقسیمبندی در این است که ما در معاملات خود، گاه عین و منفعت مال را با هم و گاه فقط منفعتِ آن را انتقال میدهیم. بارزترین مثال آن فروش و اجاره است. در فروشِ یک خانه، مالکِ خانه هم عین (ساختمان فیزیکی) و هم منفعتِ آن (امکان سکونت) را به خریدار انتقال میدهد و زین پس خریدار، مالکِ جدید عین و منفعت آن خانه است ولی در اجاره، صاحبخانه همچنان مالکِ عین است و فقط منفعتِ آن (امکان سکونت) را به مستأجر برای مدت معینی انتقال میدهد.
این تقسیمبندی از اموال به خوبی در ماده (۱۲۲) ق.م.م قابل مشاهده است. در عین حال در تبصره (۵) ماده (۵۳) و مواد (۵۹)، (۷۰) و (۷۸) نیز میتوانید کاربرد این ملاحظه کنید. با خواندن این مواد، فهم تفاوت «عین» و «منفعت» بهراحتی ممکن میشود.
تقسیم بندی اموال بر اساس مشاع و مفروز
عبارت «مشاع» صرفاً در بند (الف) ماده (۶۴) سابق قانون مالیاتهای مستقیم آمده بود که با اصلاح ق.م.م در سال ۱۳۹۴، حذف شد؛ بنابراین در قانون فعلی عبارتهای مشاع و مفروز نیامده است.
در عین حال به دلیل کاربرد بسیارِ این دو اصطلاح در زبان حقوقی و قراردادهای مختلف، ذکر آنها ضروری است. هر مالی «از حیث تعدادِ صاحبان آن» یا در مالکیت یک شخص است یا بیشتر از یک شخص (دو به بالا)؛ به زبان سادهتر یا مال شریک دارد یا ندارد.
اگر مالی (مثلاً یک واحد آپارتمان یا مغازه یا اتومبیل) برای یک نفر باشد، به آن «مالِ مفروز» میگویند ولی اگر برای بیشتر از یک نفر باشد (شریک داشته باشد)، به آن «مالِ مشاع» ميگویند؛ فرقی نمیکند سهمِ هر یک از شرکاء چقدر است.
بدیهی است نحوة محاسبه مالیات و هر هزینه یا درآمدی که برای مال مشاع به دست میآید، طبق سهم هر یک از شرکاء، میانِ آنها تقسیم میشود (مگر اینکه توافقی برخلاف آن کرده باشند).
اکنون که در مورد مال مشاع سخن گفتیم بهتر است در مورد «حقِ شُفْعِه» نیز توضیح مختصری بدهیم. ماده (۸۰۸) قانون مدنی میگوید: «هر گاه مال غیرمنقولِ قابل تقسیمی بین دو نفر مشترک باشد و یکی از دو شریک، حِصّه خود را به قصد بِیْع به شخص ثالثی منتقل کند شریک دیگر حق دارد قیمتی را که مشتری داده به او بدهد و حِصّه مَبیعه را تَمَلّک کند».
بهصورت ساده قضیه از این قرار است که اگر ۱.«دو نفر» در ۲.«مال غیرمنقولِ» ۳.«قابل تقسیمی» ۴.«شریک باشند» و یکی از شرکاء، سهم خود را به شخص ثالثی ۵.«بفروشد»؛ در اینصورت شریک دیگر حق دارد، پولی را که خریدار (شخص ثالث) به فروشنده پرداخته است را به شریک خود (فروشنده) بپردازد و سهم فروختهشده به ثالث را از وی بگیرد؛ در واقع قانونگذار در این فرض، یک حق تقدمی در خرید سهم شریک برای شریک دیگر قائل شده است.
به این حق تقدم، «حق شُفْعِه» میگویند. لازم به تذکر است که تمام شروطی که گفته شد باید وجود داشته باشد تا برای شریک دیگر این حق بهوجود بیاید در غیر اینصورت چنین حقی ایجاد نمیشود؛ مثلاً اگر شرکای یک مال غیرمنقول (مانند خانه) سه نفر باشند و یکی از شرکاء سهم خود را به شخص ثالثی بفروشد، در اینصورت برای دو شریک دیگر حق شفعه (حق تقدم) در خرید سهم فروشنده و گرفتنِ آن از شخص ثالث به وجود نمیآید یا در فرضی دیگر اگر همه شروط وجود داشته ولی شریک، سهم خود را به جای فروش به شخص ثالث وقف یا صلح کند؛ در اینصورت نیز حق شفعه برای شریکِ دیگر به ایجاد نمیشود.
توصیه میشود بخوانید: اصطلاحات مالیاتی قانون مالیات های مستقیم
در ادامه این سری مقالات، مطالب زیر پیشنهاد میشوند:
قسمت ۱ از اصطلاحات حقوقی قانون مالیات های مستقیم: افراد محجور و نمایندگان محجور چه کسانی هستند؟
قسمت ۲ از اصطلاحات حقوقی قانون مالیات های مستقیم: اصطلاحات حقوقی ارث
قسمت ۴ از اصطلاحات حقوقی قانون مالیات های مستقیم: معامله معوض، بلاعوض و محاباتی چیست؟